کد مطلب:166513 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

بازتاب خبر شهادت حسین در مدینه
یزید، عبدالملك بن ابی الحرث سلمی را فراخواند و به او گفت: به مدینه برو، و «عمرو بن سعید بن العاص» را دیدار كن و او را به كشته شدن حسین مژده بده.

عبدالملك گوید: من سوار بر شتر شده و بسوی مدینه حركت كردم، پس با مردی از قریش در بین راه ملاقات كردم كه از من پرسید:

چه خبر؟

گفتم: خبر نزد امیر است و آنرا خواهی شنید!

گفت: انا لله و انا الیه راجعون. بخدا سوگند! حسین (ع) كشته شده است. و چون بر عمر و بن سعید وارد شدم گفت:

چه خبر داری؟

گفتم: خبری كه امیر را شاد كند! حسین بن علی كشته شد!

گفت: بیرون برو و خبر كشته شدن او را فریاد كن.

سپس آمدم و در شهر جار زدم، چون این خبر به مردم رسید، صدای شیونی و سوزی


برخاست كه من تا آنروز مانندش را ندیده بودم. این فریادهای جانسوز زنان بنی هاشم بود كه با شنیدن خبر قتل حسین (ع) از خانه هایشان بلند شده بود [1] .

ام لقمان دختر عقیل بن ابی طالب، هنگامی كه از شهادت حسین (ع) و همراهانش آگاه شد، با سر و روی گشوده با خواهرانش ام هانی، اسماء، رمله، و زینب، از خانه بیرون آمد و بر كشته های خویش گریسته و می سرود



ماذا تقولون ان قال النبی لكم

ماذا فعلتم و أنتم آخر الامم



بعترتی و بأهلی بعد مفتقدی

منهم أساری و قتلی ضرجوا بدم



ما كان هذا جزائی اذ نصحت لكم

ان تخلفونی بسوء فی ذوی رحمی



چه پاسخ می دهید به پیامبر هنگامی كه به شما بگوید: شما كه آخرین امتها بودید چه كردید با عترت و خاندان من پس از رفتن من؟ گروهی را اسیر و گروهی را به خون آغشته كردید. پاداش نصیحتهای من این نبوده كه پس از من نسبت به نزدیكانم بدرفتاری كنید.

ابن ابی الحریث می گوید: آنگاه نزد عمرو بن سعید آمدم، چون مرا دید خنده ای كرد و این شعر عمرو بن معدیكرب را خواند

شیون زنان بنی زیاد چه شیونی است

مانند شیوه زنان ما، در روز ارنب [2] .

سپس افزود: این شیون امروز زنان بنی هاشم، در برابر شیون زنان بنی امیه است كه آنروز بر عثمان كردند و آنگاه به منبر رفت و مردم را از كشته شدن حسین بن علی (ع)


آگاه نمود و یزید بن معاویه را دعا كرد و از منبر فرود آمد! [3] .

آنروز كه عمرو بن سعید جریان كشته شدن حسین را در منبر می گفت؛ چون شب فرا رسید، در دل شب آوازی را می شنیدند كه گوینده اش را نمی دیدند، و او این اشعار را می خواند:



أیها القاتلون جهلا حسینا

أبشروا بالعذاب و التنكیل



كل أهل السماء یدعوا علیكم

من نبی و ملائك و قبیل



قد لعنتم علی لسان ابن داوود

و موسی و صاحب الانجیل



ای كسانی كه از روی نادانی حسین را كشتید

مژده باد شما را عذاب و شكنجه

همه ی آسمانیان بر شما نفرین كنند

از پیامبران، فرشتگان و دیگر مردمان

براستی شما لعنت شدید بر زبان سلیمان بن داوود

و موسی و عیسی صاحب انجیل [4] .

یكی از دوستان عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب (س)، نیز نزد عبدالله رفته و خبر شهادت دو فرزندش را به وی اعلام كرد.

عبدالله گفت: انا لله و انا الیه راجعون!

ابو السلاسل! غلام عبدالله گفت: این مصیبت از جانب حسین به ما رسیده است!

یعنی او سبب این اندوه شده است!


عبدالله با نعلین خود به او زد و او از نزد خویش دور كرد و گفت: ای پسر زن لخناء! آیا درباره حسین چنین میگوئی؟! بخدا سوگند اگر من در خدمت آنحضرت بودم دوست داشتم كه از او دور نشوم تا در كنارش كشته شوم! بخدا چیزی كه مصیبت آن دو را تسلی می بخشد و از اندوه من می كاهد این است كه آنها در ركاب برادر و پسرعمویم به شهادت رسیده اند! و جان خویش را در یاریش نثار كرده و در این راه پایداری و شكیبائی ورزیدند! سپس رو به كسانی كه نشسته بودند كرد و گفت:

سپاس خداوندی را كه شهادت حسین را بر من گران گردانید و اگر من با دست خود یاریش نكردم، ولی دو فرزندم به او یاری رساندند! [5] .


[1] ارشاد، ص 247.

[2] ارشاد، ص 247، كامل، ج 2، ص 579.

[3] ارشاد، ص 247.

[4] ارشاد، ص 248، كامل، ج 2، ص 580 طبري، ج 5، ص 467.

[5] ارشاد، ص 247 و 248.